شهر من جیرفت
شهر من جیرفت
خوشا جیرفت خوشا صحبای جیرفت بلند اوازه باد اوای جیرفت
هلیل و اب شفافو روانش بود چون ساغر مینای جیرفت
به فصل گل زعطر بوی نارنج شود هر رهگذر شیدای جیرفت
اگر دستی رسد بر نای جیرفت دهم جان را همی بر پای جیرفت
شهر من جیرفت
خوشا جیرفت خوشا صحبای جیرفت بلند اوازه باد اوای جیرفت
هلیل و اب شفافو روانش بود چون ساغر مینای جیرفت
به فصل گل زعطر بوی نارنج شود هر رهگذر شیدای جیرفت
اگر دستی رسد بر نای جیرفت دهم جان را همی بر پای جیرفت
جولانگه عشق و غرش شیران است
کرمان اگر که یک سبد گل باشد
جیرفت گل سر سبد کرمان است
در رابطه با جیرفت
جیرفت
کهن ترین تمدن شرق امروز که بعنوان مرکز تمدن جنوب شرق ایران از آن در
تواریخ به نیکی یاد شده و دارای وسعتی بیش از آنچه امروز می باشد ، بوده
است . بطوریکه حتی تا سال 1359 از طرف شمال به راین و بردسیر و قنات ملک و
از طرف شرق به شهرستان بم و استان سیستان و بلوچستان و از طرف جنوب به
میناب و جاسک و از طرف غرب به کوه شاه ، جاله موت و قسمتی از صوغان بافت
محدود بوده است . البته در زمان حال بواسطه تقسیمات کشوری وسعت آن کمتر شده
است . جیرفت شهری با کشتزارهای گندم که هر سنبله آن سنبل هستی و باغهای
مختلف که از ریشه آنها باده جانبخش می دمد ، جولانگاه سرداران یاغی تاریخ ،
با مردمان ساده اش ، با دلهایی گرم به گرمی هوایش ، شهری باشکوه زیر پای
تاریخ و کوچه باغهای شاعرانه و نارنجستانهای سرسبز در کنار جنازه شهر
اساطیری دقیانوس واقغ در جنوب شرقی ایران در طول جغرافیایی 56 تا 95 درجه و
عرض جغرافیایی 28 تا 29 درجه محدود است . مساحت آن 18438 کیلومتر مربع و
1843800 هکتار می باشد ، که از لحاظ وسعت 11 درصد مساحت استانرا تشکیل می
دهد . طبق سرشماری سال 1375 جمعیت این شهرستان 208874 نفر ذکر شده است . از
لحاظ پراکندگی جمعیت هر چند نواحی کوهستانی 53 درصد از وسعت جیرفت را در
برمی گیرد ، اما از نواحی کم جمعیت یا خالی از جمعیت به حساب می آید . ولی
در عوض نواحی کم ارتفاع یعنی در جلگه جیرفت حداقل برای مدت 9 ماه از سال
بیش از 80 درصد جمعیت را در خود جای داده است و دو سه ماه باقیمانده از سال
تعداد کثیری برای استفاده از هوای مناسب و مطبوع مناطق خوش آب و هوا و
فرار از گرمای تابستان از این شهر بصورت موقت به نواحی مرتفع سردسیری
مهاجرت می نمایند . رشد جمعیت در شهرستان جیرفت نسبت به دیگر شهرهای استان
کرمان از همه بالاتر می باشد ، براساس آخرین اطلاعات رشد نسبی جمعیت 6/2
درصد است . رشد مطلق که ناشی از مهاجرت پذیری جمعیت است ، در سالهای اخیر
بسیار بالا بوده است . به خصوص از دیگر شهرهای استان و کشور که در این
منطقه به کارهای کشاورزی و خدماتی مشغول می باشند . مردم جیرفت با توجه به
گستردگی جغرافیایی ، اکثریت فارس زبان هستند . ولی در نواحی مختلف با لهجه
ها و گویش های مختلف صحبت می کنند ، که با سایر گویش ها و لهجه های استان
کرمان تفاوت زیادی دارد . زبان دوم مردم جیرفت که بیشتر در نواحی گرمسیری
رایج می باشد ، نوعی زبان محلی است که این زبان مخلوطی از زبانهای عربی ،
بلوچی و فارسی است . البته در بین روستاهای همجوار با استان سیستان و
بلوچستان زبان بلوچی رایج است و در نواحی ساردوئیه لهجه لری رواج اندکی
دارد . دین مردم جیرفت اسلام است که تقریبا 99 درصد شیعه اثنی عشری هستند .
و در نواحی مرزی بلوچستان اهل تسنن زندگی می کنند .
محصولات مهم کشاورزی شهرستان جیرفت بزرگ
محصولات
مهم کشاورزی این شهرستان را می توان به سه دسته تقسیم بندی نمود که
عبارتند از : الف ) محصولات گرمسیری این محصولات مهمترین و بزرگترین برداشت
منطقه محسوب می شوند و در اقتصاد بسیار موثر می باشند که مهمترین این
محصولات عبارتند از : 1
- مرکبات به اعتقاد کارشناسان مرغوب ترین مرکبات
ایران در این ناحیه به عمل می آید که از صادرات مهم این منطقه است .
مهمترین آنها را لیمو ترش ، لیمو شیرین ، پرتقال ، گریپ فروت ، نارنگی
تشکیل می دهد . البته با اصلاح نژاد ، امروزه پرتقال های معروفی چون توسرخ ،
مارسلی ، واشنگتن به عمل آمده است .
2- خرما یکی از لذیذترین محصولات
منطقه است که بعد از مرکبات در مرتبه بعدی قرار دارد . بطوریکه اصطخری در
مسالک الممالک ص 143 درباره کشت خرما در این منطقه که قدمتی طولانی دارد می
گوید : در آنجا گلستان بسیاریست درختان نخل به وفور آن مردم را سنتی است ،
که هر چه از فواکه باد بریزد از زمین برندارند و بگذارند که ضعفا و فقرا
آن را جمع کنند و گاه باشد که نصیب فقرا بیشتر از مالکان باشد .
3-کشت
جالیزی که شامل خیارسبز ، هندوانه ، گوجه فرنگی ، طالبی ، بادمجان ، گرمک ،
کدو و انواع سبزیها است . امروز با احداث گلخانه ها این محصولات طرفداران
زیادی پیدا کرده است . دیگر محصولات گرمسیری این منطقه عبارتند از : حبوبات
شامل لوبیا ، ماش ، باقلا ، دانه های روغنی نظیر کنجد ، ذرت ، آفتابگردان و
همچنین موز ، انبه ، حنا و گندم ب ) محصولات ناحیه معتدل و نیمه گرمسیری
شامل نواحی دلفارد ، میجان ، سقدر می باشد که محصولات مهم آنها عبارتند از :
انار ، انجیر ، لیمو ترش ، پرتقال ، بادام ، زردآلو ، هلو ، سیب درختی و
انگور . ج ) محصولات نواحی سردسیری • عمدتا در بخش ساردوئیه و نواحی مرتفع
محمد آباد مسکون می باشند که از مهمترین آنها می توان از گردو ، آلبالو ،
گیلاس ، گلابی و غیره نام برد . البته به غیر از درختان ثمرده درختان دیگری
نظیر گز و سپیدار کاشته می شود . پوششهای گیاهی مناطق گرمسیری و سردسیری
مهم منطقه عبارتند از : بادام کوهی ، ارس ، اقیج ، کهکم ، گز ، کنار .
جیرفت
قبل از اسلام آب یعنی آبادانی ، زندگی ، هلیل رود در جیرفت همیشه نوید این
را می داده که این خاک تمدنی بزرگ و کهن را در خود پنهان کرده است . به
اعتقاد مورخین و باستان شناسان ، شهر جیرفت بر اثر سیل بنیان کنی نابود
گردیده است . و خرابه های کنونی شهر موسوم به دقیانوس یادگار آن است . وجود
رودخانه هلیل و طغیانهای دیو مانندش به قول اعراب ، این ذهنیت را به یقین
نزدیک می کند . البته وجود گسل های جیرفت و زلزله بم تخریب آن را بوسیله
زمین لرزه دور از ذهن نمی داند . در تاریخ و کتب سیاهان و مورخین از جیرفت
با نامهای دیگری یاد شده است .
البته براساس نظریات بعضی از مورخین از
جمله دکتر باستانی پاریزی در کتاب پیغمبر دزدان و تاریخ کرمان ، جیرفت در
زمان ورود سپاه اعراب و در زمان عمر به ایران شهری آباد بوده است . اما
کاوش باستان شناسان اخیر دال بر این است که جیرفت قدمتی بیش از اینها دارد .
چنانچه مرتضی راوندی در جلد دوم تاریخ اجتماعی ایران نوشته است : ذوب
سنگهای آهن در ایران در هزاره های اول قبل از میلاد شروع شده و به احتمال
قوی اولین بار کوره های ذوب در دلفارد نزدیک جیرفت شروع به کار نموده است .
وجود رودها و جغرافیای ویژه با بخش های میان ک.هی و دشت ، منابع غنی فلزی و
خاکی شرایط مناسبی برای پدید آمدن زیست جانوری عظیم الجثه در زهلکوت
جازموریان از دوران سوم زمین شناسی و آثار پراکنده از دوران پارینه سنگی و
دوران نوسنگی در غارها و کوههای منطقه مربوط به هزاره پنجم پیش از میلاد در
دوران شهرنشینی هزاره دوم – سوم پیش از میلاد و در دوران مفرغ و آهن و
دوران تاریخی این نکته را تائید می کند ، که در طول تاریخ یکی از مراکز مهم
زیست محیطی ایران و جهان به شمار می آمده است . این منطقه به سان گذرگاه و
راهروی طبیعی بین هند ، میان رودان ( بین النهرین ) و از جنوب با دریا در
ارتباط بوده است .
فرهنگ های این کانون مهم تمدنی همپایه فرهنگهای
شوشان خوزستان ، میان رودان ، هارایا و مهنجوداروی هند و تمدن های آسیایی
میانه است که همسانی و شباهت مواد فرهنگی آنها بسیار است . شکوفائی تمدن
این منطقه در آغاز شهرنشینی و تشکیل شهر دولت ها در هزاره دوم – سوم بیش از
میلاد است . چنانکه بنا بر نظریات کارشناسی دکتر یوسف مجید زاده باستان
شناس معروف از کاوش های به دست آمده نشانگر این است که این شهر در گذشته از
آب و فاضلاب مدرن شهری برخوردار بوده است . بنابراین می تواند نسبت به
دیگر تمدنها بی نظیر باشد .
در دوره هخامنشی این منطقه ار ایالت های
مهم به شمار می آمده است در این روزگار از بخش های آن به نام مکن ( مک )
گدر یا گدروزیا و اکوفاجیا ( منطقه کوهستانی جیرفت ) نام برده شده است . در
کتیبه داریوش در شورش ، یاد شده که چوب های ستون های کاخ شوش از گدر برده
شده است . در حمله اسکندر به ایران طبق گفته اریستوبول همراه وی اسکندر در
گذر از هند به فارس ، از این منطقه گذر کرده است و در جیرفت با نئارکوس در
یاسلار خود دیدار داشته و از آبادانی شهر ، منطقه و کاخ ها و نیایشگاههای
آن نام می برد . پس از تسلط نزدیک به یک قرن سلوکیان یعنی جانشین اسکندر و
حکومت اشکانیان که جایگزین سلوکیان گردید ، جیرفت همگتم با دیگر قسمتهای
کرمان در تبعیت حکومتهای فوق بوده است . در زمان ساسانیان شاپور ذوالاکناف
عده ای از اعراب یاغی نواحی عرب نشین را در جیرفت سکونت داد . زیرا شرایط
آب و هوایی این ناحیه برای سکونت و توقف اعراب مساعد بود
اولین حروف الفبای جهان در منطقه باستانی جیرفت کشف گردید، اگر این چند کتیبه در هر کجای جهان یافت می شد، مردم آن کشور درباره آنها کلی تحقیق و تحلیل می کردند، و کلی تبلیغات که چه بوده و چه نبود. ولی در ایران همه بی خیالش هستند، که می تواند دو علت عمده داشته باشد، یا نمی دانند یا نمی توانند. در این پست سعی می کنم، شروع به کشف و یافتن رمز و راز حروف الفبای تمدن جیرفت نمایم.
حروف الفبای جیرفت با علائم مهندسی
است، هر سیلاب شامل یک علامت است، که در کنار سیلاب بعدی قرار می گیرد، این حروف الفبا در هزاره سه و چهار آریایی
میترایی به چین
استان ایران رفت، و به مرور اشکال مهندسی سیلاب
را از دست داد، و سپس توسط مردم چین
ایران، به کشور چین برده شد، حروف الفبای چین ایران در بعضی ظروف باستانی
دیده شده است، که به اشتباه پنداشته اند
از کشور چین است، درصورتیکه راز خواندن آن
در حروف الفبای جیرفت قرار دارد.
عکس انسان غار نشین از یک موزه، عکس شماره 4104. در ابتدا فرهنگ لغات انسان های غار نشین فقط چند صفحه بود، و سپس در طول زمان و مکان از همان چند آوا که می دانستند، ترکیبات و آوا های جدید بوجود آمد.
آغاز داستان حروف
در هزاره های اول تا پنجم آریایی میترایی، هر یک از حروف الفبای ایرانی شکل و معنی خاص داشتند، الف، جیم، میم، لام و غیره. تا یکصد سال پیش، لام در نزد بسیاری از دراویش جزو حروف مقدس بشمار می رفت، و این مقدس در ایلام خود را نشان می دهد. اگر آشوریها و یا غیره، در نیمه هزاره پنجم آریایی میترایی برای ایلام معنی دیگری گفته اند، مربوط به خود آنها یا ترجمه غلط می باشد، ایلام، که به معنی مقدس همه است، از حروف و واژه های هزاره اول تا چهارم آریایی میترایی است.
عکس کتیبه های کشف شده در تمدن جیرفت، عکس شماره 4147، تعداد حروف الفبای ایرانی بسیار بود، باید با کمک آوای حروف الفبای زبان انگلیسی، و گمانه زنی های متعدد، تعدادی از آنها را کشف نمود. مثلاً امروزه حروف اس و ای در زبان فارسی وجود ندارد، و در زبان انگلیسی بخاطر جزیره ای بودن، الفبای آریایی دست نخورده تر مانده است. به تعبیر دیگر ریشه زبان انگلیسی در تمدن جیرفت است، هر کس قبول ندارد، برود حروف و لغات انگلیسی را ریشه یابی و تحلیل کند، خود بخود به تمدن جیرفت می رسد.
با اضافه شدن ک کوچک کردن، به اس پاک، اسک شده است، و طی یکی دو هزاره با تغییر آوا اسک گردیده، مانند روستای آب اسک در جاده هراز، و سپس طی یکی دو هزاره دیگر اشک شده است، بمعنی آب پاک یا اشک چشم. شباهت جالب و قابل توجهی با اختلاف حروف اول، در ایلام و اسلام و سلام وجود دارد، زیرا هر سه از واژه های اصیل آریایی میترایی یا ایرانی می باشند، که در نهایت اسلام بعنوان یک دین اصلی، توسط ایرانیان پذیرفته شد.
در زبان فارسی امروزی بعضی از حروف مانند: س Sa، او O، اس S، ای E، و.. را نداریم، درصورتیکه در زبان های باستانی ایران وجود داشته اند، آنها در حروف جیرفتی هم می باشند، که باید با پیدا شدن کتیبه های بیشتر، تحقیق شود و کشف گردند. مانند: سلام، س = سر + لام = مقدس و روشن، که سلام به زبان باستانی ایرانی می شود: سرت سلامت یا سرت روشن و مقدس. س = سر، مانند سقف = س + قف = قفس = پناه، و سقف = سر پناه، تمام 30 زبان باستانی ایران و سپس زبان های بوجود آمده از آنها مانند عربی و انگلیسی، ریشه در زبان و حروف الفبای جیرفت دارند. بسیاری به اشتباه یا دانش کم، مثلاً می گویند: سلام و اسلام و... واژه های عربی هستند، لامپ و اسکول و غیره، انگلیسی، ایلام و.. آشوری و اینجایی و آنجایی هستند، درصورتیکه زبان های عربی و انگلیسی، تدوین شده توسط ایرانی ها و از زبان های ایرانی است.
بنظرم این مقاله اولین بار برای کشف حروف الفبای تمدن جیرفت است، بنابر این ممکن است کم و بیش داشته باشد، به مرور ادامه می دهم و بازنویسی می کنم. اگر می دانید که تاکنون شخصی در این باره تحقیقات دارد، در نظرات بگویید، همچنین علاقمندان نسبت به کشف رمز خطوط جیرفتی، با هوش و دانش خود اقدام کنند.
او O می تواند دایره باشد، و خود را در اورنگ به معنی غلط امروزی پرتقال نشان داده است، او = دایره و رنگ = گرد رنگی، نارنگ، تورنگ، بادرنگ و...، مرکبات با پیشوند های تعریف خودشان هستند. س = سر می تواند دایره ای باشد، با علامت هایی داخل آن. مخ، مغ، به معنی مرکز می باشد، که می توان مرکز عقل و اندیشه هم دانسته شود، بعدها و در طول زمان بای و بک و... به معنی رهبر و رهبر دینی و خداوند قومی و غیره در راستای آن بوجود آمد. مخ یا مغ بدلیل اهمیت، می توانند دارای یک علامت ویژه در این حروف باشند، که ممکن است بنوعی با اس و س و یا لام، ارتباط داشته باشند. سجده = س Sa + گ + ده، .... ادامه دارد
حروف هیروگلیف جی
تعریف حروف هیروکلیف تمدن کهن جی، نظرات شخصی من است، امیدوارم جوانان باهوش علاقمند یک گرایش در این زمینه ایجاد کنند، و با توانایی های خودشان، آنرا به سیستم آکادمیک بسپارند.
مطابق معمول و بدون هیچ سند و مدرک و ریشه یابی، هیروگلیف را هم از یونان می دانند، و اینهمه تاریخ دان ایرانی، کسی پیدا نمی شود بگوید اشتباه می کنید، و نباید همه چیز را از یونان با سابقه تاریخی اندک بگویید و بنویسید. این نوع خط نگاره سابقه بسیار بیشتر از تاریخ یونان و مصر دارد، و در تمدن کهن جی بوجود آمده است.
ــ هیروگلیف یا هیروکلیف = ایروکلیف = ار کل ف = ایر یا ار = وابسته به ا، مقدس، ایران + کل = کوه کندن + ف = فا، فر، دانش، بزرگی، اهمیت. در جمع می شود: دانش مقدس در کوه کنده، کوه یا کلوخ یا سنگ.
لازم به یاد آوریست، تمدن کهن جی چند هزار سال و در وسعت زیادی پراکنده بود، در ابتدا از نظر زبان شفاهی یکی بوده اند، سپس طی هزاره ها تفاوت هایی در لهجه و نویسایی پیدا کردند، بهمین جهت بدون داشتن کتیبه های زیاد، نمی توانیم این خطوط را در این هزارها و وسعت ها کشف کنیم، فقط از نظر زبانی، با کمک از گویش و تعریف زبانی پیران مدرسه نرفته روستائیان دور دست در ایران، هندوستان، گینه نو، مکزیک، و بویژه جنوب ایران، می توانیم مطالبی را بنویسیم و با افزایش تجربه فنی، آنرا بهبود بخشیم.
حروف ار کل ف
معنی الفبای فارسی و انگلیسی بدون علائم ار کل ف
آ = AA = اولین حرف الفبا، سبک ترین، در بالا قرار می گیرد، مانند آس و آسمان.
ا = A = دومین حرف الفبا، به معنی براست و بلند می آید، وسیله تولید مثل مردانه، دارای اهمیت دینی دوران پیش کهن.
ب = B = سومین حرف الفبا که در آب و باران و باد (باد حاره ای) می آید.
س = C = چهارمین حرف الفبا که در سر و آس می آید.
د = De = داخل، شامل، در، دنیا.
ی = آخرین حرف هیروکلیف، علامت سنگین و بزرگ و قدرت،
ر ، ل = دارنده کشنده رفته واقع شده.
یل = دارای قدرت، دارای بزرگی.
د = De = داخل، شامل، در، دنیا.
ا = راست و بلند، علامت آلت مردانه.
و = شامل شده، اضافه شده.
دی = D = روز، این دی خود یک علامت است، و با د اختلاف دارد.
دیو = D + و = شامل شده به روز، اضافه شده به روز، روز نگار یا نویس.
ور = جا و مکان و دانش و دارایی، که مشخص است، مانند باور، سماور.
کان = کوه و سنگ و کلوخ + ا = دارای بلندی و ارتفاع + ن = برکت و نان = مکان = غار یا اتاق در کوه و تپه که بعدها طی هزارها در ادامه رشد و تکامل، همچنان در پسوند مکان باقی مانده است.
بن = ب = آب + ن = برکت. بن = آب با برکت که تولید مثل می کند.
بلخ = ب = آب + ل = وابسته + خ = گود و عمیق، خمره. بلخ = دارای آب گود و عمیق.
. . . .
حروف دارای اهمیت
بعضی از علائم یا حروف معنی خاص دارند، و در واژه ها بکار می روند، بنا به تحقیق و پرسجوی من، از پیران روستایی مدرسه نرفته، در چند جای ایران و افغانستان.
اس = S = پاک، سالم.
اسلام = اس = پاک + لام = مقدس.
اسکول = اس + کول = کناره، گوشه، کول = مدرسه.
استخر = اس + تخر = ترخ = دارای آب پاک.
لام = مقدس
اسلام، ایلام، لاما، ...
ای = E = همه.
ایران = ای + ران = مکان.
ایزد = ای + زد = مزد، زد = ز = ژ = نماد زایش + د = در، داخل، دنیا.
ایلام = ای + لام = جایگاه مقدس همه.
پیش گفتار
روزی روزگاری در این گوشه دنیا شهری بود با طبیعت بکر و خدادادی که چشم هر رهگذری را به خود مجذوب می کرد .
با مردمانی از جنس بلور و آب که اندیشه شان مهرورزی بود و دوستی . پیشه شان رزق و روزی بود از دل زمین بابرکت که خداوند مهربان در سفره مهربانی شان می نهاد .
با رودی پر آب و خروشان بنام هلیل رود ...
هلیل رود که آب زلالش مزارع کشاورزی را سیراب می نمود و منبع سرسبزی و آبادانی منطقه بود .
از اهمیت هلیل رود همین بس که 7000 سال پیش تمدن باستانی ارت در کناره های این رود بزرگ شکل گرفت و مهد تمدن جهان شد .
مردمان و اجداد ما در آن روزگاران باستانی بخوبی میدانستند که هلیل رود منبع رزق و روزی شان است و این را از الواح گل نوشته و نقوشی که بر ظروف و آثار مفرغی میتوان فهمید . یک تقابل زیبای انسان و طبیعت همیشه در این آثار مشهود است .
سالها و قرنهای متوالی بر هلیل رود پر آب و خروشان گذشت و هیچوقت در ذهن سبزش فکر نمیکرد روزی محتاج باریکه ای آب باشد و لبهای تشنه اش فریاد زند : آب ... آب ... آ.آ.آب
و این بود قصه زندگی مردمی که به عشق هلیل رود دل بسته بودند . و شبها با صدای لالایی رودشان به خواب رویایی می رفتند . در روشنایی مهتاب زیبایی رود بود و ماهی هایی که در زلالی آبهای هلیل رود جست و خیز می کردند .
شبها مردم شهر و روستاهای اطراف باتفاق خانواده در کناره ساحل هلیل رود بساط چایی و عصرانه را پهن می کردند .
بزرگترها بر لب ساحل هلیل رود با نقل خاطرات روزگار جوانی لبخند را بر لبان می آوردند . بچه ها هم با بازیگوشی بـــــه دنبال پرنده خوشبختی می دویدند و شادی می کردند .
یادش بخیر که هر روز ظهر بعد از تعطیلی مدرسه نهاری می خوردیم و دوان دوان خودمان را به هلیل رود رساندیم و شادی کنان آب بازی و شنا می کردیم . یک رابطه خاص و جالب مثل آغوش مادر و فرزند ... چه روزگار خوب و خوشی بود ... همه بودند ...
نسیم ملایم و خنکی که از روی هلیل رود بر می خواست جان و روح انسان را نوازش می داد .
وسعت هلیل رود از کوههای بافت و ساردوییه و رمون سرچشمه می گرفت و تا سرزمین جازموریان ادامه می یافت . و در مسیرش زمین های کشاورزی را از وجود با برکت خود بهره مند می نمود .
هلیل رود گر چه روزهای اوج خود را سپری می کرد ولی هرگز فکرش را نمی کردکه روزی برسد که شاهد مرگ تدریجی خود باشد . روزی که حتی قطره ای آب برای در بستر حیاتش موجود نباشد .
همیشه بزرگترهایمان تعریف می کنند زمانی بود که برای رد شدن از هلیل رود سختی های فراوانی متحمل می شدند . آب رود گاهی تا به اندازه قد مردان می رسید . سختی هایی که هیچگاه به ناشکری تبدیل نشد . چون این مردم سختکوش قدر رودشان را می فهمیدند .
آری این بود سرگذشت هلیل رود که زمانی به دیوانه رود مشهور بود .
تا اینکه . . .
بعد از سیل بنیان کن سال 72 که بخشی از شهر جیرفت را به زیر آب برد ، دیگر کسی صدای غرش های هلیل رود را که دیوانه وار به کناره های بلوار می خورد هرگز نشنید و رویای شنیدنش برایمان آرزو شده است .
این سیل هلیل رود قربانی های فراوانی گرفت از جمله شاعر معروف جیرفتی شادروان غلامحسین بینش ( علیه الرحمه ) که ایشان غزل و دو بیتیهای زیادی سروده است و دوبیتیهای او را مردم در مایه دشتی میخوانند .
انگار هلیل رود به بیماری لاعلاجی دچار شده بود که نای حرکت از سرچشمه های بالادست خود را نداشت . آوای هلیل چندین سال است که خاموش شده است .
خشکسالی های چند سال اخیر واحداث سد شهید امیرتیموری بافت و خط انتقال لوله آب سرچشمه های هلیل به ولایات ثروتمند کرمان ، عامل این سکوت طولانی مدت هلیل رود شده است . میزان ریزش نزولات آسمانی 12 سال است که در جنوب استان کرمان بشدت کاهش یافته است .
وجود دو سد بزرگ سد جیرفت و سد خاکی که در مسیر هلیل رود احداث شدند هم باعث خشکی رود شده است تا چند سال پیش هم گهگاهی دریچه ای از سد باز می شد و ما شاهد باریکه جویی بر کف خشکیده هلیل رود بودیم .
دیریست که طبیعت و مردمان بالادست هلیل رود ، دست به دست هم داده اند و آب را بر شریان حیاتی جنوب قطع کرده اند .
چندین سد و آبگیر بر سر راه هلیل رود ما ساخته اند تا ما نتوانیم به فرزندانمان توضیح دهیم که :
آری روزی در در این سرزمین پهناور ، رودی بنام هلیل رود در جریان بود که مردمانش به سبب وجود بابرکتش کشاورزی شان رونق داشت و زندگی هاشان باصفا ...
انگاری فرزندان ما باید یاد بگیرند که رودخانه هایی مثل هلیل رود فقط در فیلم ها و مستندهای تلویزیونی است و ما باید آب مایحتاج خود را از چاههای عمیق با پمپ تهیه کنیم .
اگر روزی فرزندم از من بپرسد : پدرم چراهلیل رود خموش و ساکت است ؟ چه دارم به او بگویم ؟ فقط میگویم :عزیزکم ، این از بی خیالی و بی عرضگی نسل ما بود که نتوانستیم از حق آبه هلیل رود دفاع کنیم تا شما نتوانید هلیل رود بزرگ را درک کنید !
اگر روزی برای فرزندانمان تعریف کردیم روزی روزگاری هلیل رود ..... نگویند این افسانه و داستان است ....
ای کاش روزی برسد تا صدای خسته و خاموش هلیل رود به گوش مرکز نشینان برسد که : ای که امروز به من میکنی جفا ... هیچ دانی من روزی بودم امید مردمانم ..
امیدواریم که خداوند سبحان و کریم بار دیگر نظر لطف و کرم خود را به زمین تفتیده و خشکیده جنوب با نزول باران رحمت الهی مرحمت نماید تا بار دیگر صدای غرش های زیبای هلیل رود را شاهد باشیم ، البته اگر بندگان بالادست هلیل رود در کار خدا دخالت نکنند و جلوی حق ما را نگیرند .
ای کاش باز صدای غرش روددیوانه رود شباهنگام بر ساحل زیبای هلیل رود گوش مان را نوازش کند .
به امید جریان یافتن رود هلیل رود و روزهای سبز و روشن ...
حلقه گمشده بشریت را بیابید!
تمدن پنج هزار ساله جیرفت یکی از ناشناخته ترین و اسرارآمیزترین تمدن های بشری است که از کشف آن کمتر از یک دهه می گذرد، بسیاری اسرار این تمدن را حلقه گمشده بشریت می دانند.
چند سالی است بود که جیرفت خشکسالی آمده بود و معیشت روستائیانی که تنها درآمدشان ناشی از لطف زمین بود را دچار نقصان کرده بود. مردم روز به روز فقیرتر می شدند. نه آبی و نه نانی. گرما هم طاقت فرسا بود. تا اینکه یک روز یکی از کشاورزانی که در ناامیدی داشت زمینش را شخم می زد با بخشی از یک کاسه رو به رو شد که از زمین بیرون آمده بود. زمین را کند غافل از آنکه زمین او گورستان پنج هزار ساله ای بود که بخشی از تاریخ سرزمین مان در آن مدفون شده بود.
خبر خیلی زود در آبادی پیچید. آنها فکر می کردند به «گنج» رسیده اند غافل از آنکه «گنج» هویت تاریخی تمام مردم ایران زمین است، اشیایی ملی که به همه مردم ایران تعلق دارد و نباید توسط قاچاقچیان هویت، به کشورهای دیگر قاچاق شود. خیلی زود هم به گوش قاچاقچیان اشیای تاریخی رسید. مردم از شدت فقر حتی زیر خانه های خود را می کندند و اشیایی را که به دست می آوردند به قیمتی نازل گاه در حد چند هزار تومان به قاچاقچیان می فروختند.
یکسال و نیم وضع به همین منوال بود. تاریخ پنج هزار ساله قاچاق می شد و کسی هم کاری نمی کرد تا تاینکه دکتر حمیده چوبک، باستان شناسی که تخصصش دوره اسلامی بود تک و تنها به جیرفت رفت تا تپه تاریخی کنار صندل را کاوش کند اما این تمدن عظیم نیاز به باستان شناسی داشت که در دوره های پیش از اسلام زبده باشند. رئیس سازمان میراث فرهنگی وقت، از دکتر یوسف مجیدزاده که در فرانسه زندگی می کرد دعوت کرد تا هدایت کاوش در این محوطه تاریخی ارزشمند را که کشف جدیدی در دنیای باستان شناسی بود برعهده گیرد. مجیدزاده به ایران آمد و کاوش های علمی اش را در جیرفت آغاز کرد. نخستین تلاش او برای حفظ این محوطه کوتاه کردن دست قاچاقچیان بود. مجیدزاده با فرهنگ سازی که در بین مردم جیرفت انجام داد توانست بسیاری از اشیایی را که هنوز در خانه مردم نگهداری می شد باز گرداند.
اما به دلیل نبود ثبات مدیریتی در سازمان میراث فرهنگی، مجیدزاده پس از چند سال کاوش و تلاش برای معرفی تمدن جیرفت، از مسئولیت گروه کاوش در جیرفت کنار گذاشته شد. مجیدزاده معتقد است تمدن جیرفت همان تمدن گمشده «ارتا» است که مورخان بزرگ در کتاب های خود به آن اشاره کرده اند.
نخستین خط در جهان
طبق یافته های باستان شناسی نخستین خط جهان در تمدن بین النهرین کشف شد اما مجیدزاده باتوجه به لوح های گلی که روی آنها چند شکل هندسی کشیده شده بود به این نتیجه رسید که نخستین خط جهان متعلق به تمدن پنج هزار ساله جیرفت است. او در بسیاری از کنفرانس های علمی و معتبر باستان شناسی جهان سعی داشت تا این کشف جدید را هرچه بیشتر معرفی کند و همین امر باعث سفر باستان شناسان و پژوهشگران زیادی به جیرفت شد.
مجیدزاده در این باره پیش از این گفته بود که برخلاف تصور موجود درخصوص بی سوادی مردم ایران تا زمان هخامنشیان کتیبه ها و الواح کشف شده در این منطقه نشان می دهد مردم ایران شاهد تمدنی پیشرفته بوده اند که همزمان با دو تمدن بزرگ بین النهرین و مصر به نگارش مشغول بوده اند.
او با اشاره به اینکه دو هزار و 700 سال قبل از میلاد مردم در این منطقه از خط استفاده می کردند می گوید: «خطی که مردم کنار صندل از آن استفاده می کردند هیچ شباهتی با خط های تمدن های مصر و بین النهرین ندارد و خطی منحصر به فرد است».
یافته های تمدن کنار صندل
هرچند بخش اعظمی از داشته هایی که باستان شناسان می توانستند رموز آنها را کشف کنند بر اثر غارت گورستان عظیم این تمدن از بین رفت اما سازه هایی نیز از این شهر شگفت انگیز به دست آمد. در این منطقه شهری با وسعت مشابه شهر سوخته وجود دارد که در مرکز آن دژی وجود داشته که در سال 1388 پس از چند فصل کاوش ارتفاع آن به 23 متر رسید.
در این حاکم نشین، برای نخستین بار معبد هزاره سوم که مختص ایرانیان بوده است و ماهیتی اصالتا ایرانی دارد کشف شده که نشان از وجود تمدنی بزرگ در این منطقه دارد.
اشیایی هم که از این تپه باستانی به دست آمده بیشتر ظروف سفالی و سنگی، قطعات سنگ صابون و گاه وسایل مفروغی است. مهمترین صنعت مردمان این تمدن کنده کاری روی سنگ صابون است که دارای ظرافت خاصی است روی این قطعات تصاویری از قبیل انسان، بز و گوسفند، نخل، مار و عقرب وجود دارد که البته تصاویر مار و عقرب معمول تر است. نکته دیگری که قطعات سنگ صابونی این منطقه را از سایر مناطق و تمدن های دیگر جدا می کند چشم درخشان و مرصع کاری روی قطعات است. در برخی طرح ها دیده می شود در دور تا دور ظرف چند حیوان در هم تنیده وجود دارند که برای کنار هم قراردادن آنها نیاز به محاسبات پیچیده بوده است.
موزه باستان شناسی جیرفت
بسیاری از اشیایی که از تمدن جیرفت به دست آمدند در حراجی های بین المللی به فروش رسیدند هرچند ایران توانست آبان امسال پس از سال ها دوندگی 18 شی تاریخی مشتمل بر دو عدد کوزه، پنج جام، سه عدد وزنه، یک ظرف باستانی، یک کاسه باارزش و شش گلدان زیبا را از یک حراجی در انگلستان بازپس گیرد.
در جیرفت ساختمانی تاسیس شده که تعدادی از اشیای پیدا شده از تپه باستانی کنار صندل در آن نگهداری می شود هرچند بیش از آنکه این اشیا قیمت داشته باشند اطلاعات و یافته های علمی از این تمدن شکوهمند ارزش دارد که می تواند باعث غرور همه ما ایرانی ها شود و نام کشورمان را بیش از پیش به عنوان یک کشور تاریخی در جهان طنین انداز کند.
چطور برویم؟
اگر می خواهید این تمدن اسرارآمیز را از نزدیک ببینید باید به جیرفت سفر کنید. جیرفت در استان کرمان قرار دارد و در زمستان هوای بهتری دارد و گرمایش برای کسانی که به گرمان عادت ندارند؛ آزاردهنده نیست. فاصله جیرفت تا کرمان که مرکز استان کرمان است، 250 کیلومتر است. این شهرستان از شمال به شهرستان های بم و کرمان، از جنوب به شهرستان کهنوج، از شرق به قسمتی از شهرستان بم و از غرب به شهرستان بافت محدود شده است. جیرفت یک فرودگاه کوچک هم دارد و بلیت آن از تهران تا جیرفت 85 هزار تومان است.
برای اقامت در شهر جیرفت هم نگران نباشید هتل های هتل ناجی، جام جم، دقیانوس و هلیل می توانند پذیرایی شما باشند.
دکتر «فرانسوا دسه» پیدایش تمدن جیرفت و آثار مکشوفه آن باعث بوجود آمدن فرضیههای نوینی در حوزه باستان شناسی و تمدنی جهان شده است.
این استاد فرانسوی دانشگاه تهران اضافه کرد: کشف جیرفت بسیار مهم بود بطوری که در طی بیست سال گذشته، از مهمترین کشفیات خاورمیانه، تمدن جیرفت بوده است.
پژوهشگر و باستانشناس فرانسوی تصریح کرد: طی صد و پنجاه سال گذشته که کشفیات باستان شناسی در ایران رواج یافته است،پیدایش تمدن جیرفت و الواح بدست آمده از آن در دنیا بی سابقه است و این مهم موجب شد تا باستان شناسان دنیا به این باور برسند که بین غرب و شرق رابطه بوده است.
استاد و پژوهشگر فرانسوی دانشگاه تهران با بیان اینکه تمدن جیرفت در دنیا شناخته شده است و باستان شناسان مطرح دنیا در این رابطه تحقیقات زیادی داشته است، افزود: کشف الواح خطی جیرفت که مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد است هنوز رمزگشایی نشده است که این موضوع در دستور کار باستان شناسان قرار گرفته است.
وی در بخش دیگری با اشاره به این موضوع که کشفیات باستان شناسی حوزه تمدنی جیرفت راکد شده است افزود: به نظر می رسد مشکل اصلی موضوع کمبود اعتبار است.
فرانسوا دسه خاطرنشان کرد: در سال 2006 تا 2009 که در تیم باستان شناسی دکتر «مجیدزاده» حضور داشتم اعتبارات زیادی وجود داشت و کشفیات بسیار خوبی هم بدست آمد.
گفتنی است دکتر فرانسوا دسه پژوهشگر و باستان شناس فرانسوی و استاد دانشگاه تهران به منظور برگزاری کارگاه تخصصی در خصوص تمدن جیرفت به این شهرستان سفر کرده بود که در نشست با کارکنان و مدیران اجرایی شهرستان جایگاه تمدن هلیل رود را تبیین کرد.
اگر هوای استشمام عطر معنویت و روحانی اهل بیت (ع) را کرده باشید از جیرفت که خارج شوید بعد از گذر از روستای مدیترانه ای دلفارد و پیچ و خم ها و گردنه های سربیژن به درب بهشت می رسید. آنجا که یکی از نوادگان اهل بیت آرام گرفته و بارگاهش هر روز شاهد زیارت دلدادگان و شیفتگان اهل بیت است.
مقبره سلطان سید احمد معروف به ابوالغنائم
نسبت شریف امامزاده سلطان سید احمد با چهار واسطه به امام موسی کاظم (ع) منتهی می شود که از قرار ذیل است:سلطان سید احمد( ابوالغنائم) بن محمدابی جعفربن علی ابالحسن الکرمانی بن ابراهیم الضریر الکوانی بن محمد العابدین بن موسی الکاظم (ع) است.
سلطان سید احمد سیدی جلیل القدر و عظیم الشان واز بزرگان و سادات کرمان بشمار میرود. وی نوه سید جلیل مدفون در سیرجان است که به زهد و تقوا آراسته بوده است و به دلیل بزرگی و احترامی که برای ایشان قائل بودند به سلطان و به خاطر دارایی و ثروت به ابوالغنائم مشهور شده بود و پس از مدتی زندگی در ساردوئیه جیرفت در اواخر قرن چهارم هجری در همان جا دار فانی را وداع و پیکر مطهرش دفن شده است.
تا
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مزار ایشان از چوب ساخته شده بود بعد
از آن و در زمان بخشداری آقای هجرتی با همکاری همه طوایف ضریح مناسبی ساخته
و بر روی مزار ایشان نصب شد.
به
مرور زمان و ساخت جاده آسفالته شهر ساردوئیه، ارادتمندان اهل بیت علیهما
سلام که تا آن زمان با مشقت بسیار به زیارت سلطان سید احمد می رفتند خاک
آنجا را طوطیای چشم خود ساخته و هر روز بر زائران حرمش افزوده شد.
در
سال های اخیر به همت سازمان اوقاف و امور خیریه از محل وجوهات امامزاده
بقعه و مقبره امامزاده با چشم انداز ی زیبا در حال مرمت و باز سازی است.
تولیت
آستان سلطان سید احمد سال ها به عهده اداره اوقاف و امور خیریه راین بود
اما با استقرار این اداره در شهرستان جیرفت تولیت به جیرفت واگذار و باعث
خوشحالی توده مردم شد که واگذاری کار های امامزاده توسط جیرفت را باعث
پیشرفت بیشتر و توسعه حرم و همچنین برنامه های جنبی در امامزاده می
دانستند.
این
امامزاده دارای موقوفات زیادی است که در روستاهای ششدانگ کلوک شیخها (جهاد
آباد ) مرکز شهر ساردوئیه روستای گلی گاه قسمتی از پل پیران و روستاهای
مجاور بخش دربهشت هستند و اکنون در اجاره مردم و کشاورزان هستند.
آبشارها، باغهای با صفا مرکبات، دشتهای حاصلخیز، سد عظیم جیرفت و حتی برخی آثار باستانی با ارزش قلعهها و مجموعههای جدید الاحداث نظیر موزه جیرفت و پارکها و فضاهای سبز سطح شهر جیرفت چشم هر گردشگری را خیره میکند، اما اینها نیز نمیتواند گوشهای از توانمندیهای گردشگری این منطقه را بازگو کند.
ادامه مطلب را بخوانید
سد جیرفت بزرگ ترین سد مخزنی استان کرمان است
که در ۴۰ کیلومتری شمال غربی شهرستان جیرفت در محل تنگ نراب بر روی رودخانه
هلیل رود در دامنه کوه های زاگرس به منظور ذخیره آب و تولید برق در بهمن
ماه سال ۱۳۷۰ خورشیدی احداث شده است.
سد جیرفت یک سد بتنی دو قوسی است
که ارتفاع آن از پی ۱۳۴ متر و طول تاج آن ۲۷۷ متر است. ضخامت این سد بین ۱۷
متر در کف تا ۵ متر در تاج متغیر است و ورودی آب به سد جیرفت ۶/۴۳ متر
مکعب در ثانیه است و بزرگترین و پر حجم ترین دریاچه استان کرمان پشت دیواره
بتنی آن به وجود آمده است.
۷ آبان ماه روز جهانی کوروش نام گذاری شده است که از دیر باز ملل مشترک المنافع آن را گرامی می دارند. در چنین روزی، کورش بزرگ پس از گشودن دروازهی شهر بابل، اندر آن شهر بزرگ و با شکوه و بسیار کهن شد.
یک بزرگی می گفت : جلوی من حرکت نکن
من پیروی نمیکنم ، پشت سرم حرکت نکن ،
من رهبری نمیکنم ، تنها کنارم قدم بزن و
'دوستم باش ' - چون گاهی یک دوست
بودن و یک دوست داشتن ِ ساده
سخت ترین کار تو همه ی دنیاست !
نام جیرفت که لقب ˈسرزمین هزار گوهرˈ بر پیشانی چروکیده از تاریخ بلند اما
باصلابتش چشم نوازی می کند برای نخستین بار در سال 35 هجری قمری به مناسبت
تصرف آن توسط ˈمجاشع بن مسعودˈ در متون تاریخی ثبت شد.
جیرفت کلمه
ای مرکب از دو واژه ˈجیرˈ به معنای پست و پایین و ˈافتˈ به معنی افتاده
تشکیل شده و بطور کلی جیرفت به معنای ˈجلگه پست آبرفتیˈ است.
ادامه مطلب را بخوانید
در سال 1359 جنگ ایران و عراق آغاز شد .در کشاکش این جنگ، نسلی در حال ظهور بود که درگیر بسیاری از کمبودها و معضلات و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود .از یکسو کمبودهای ناشی از جنگ بر زندگی آنها سایه افکنده بود و از سوی دیگر فرصتی نبود تا بتوانند علایق و استعدادهای خود را به عرصه ظهور برسانند .این نسل در حالی مراحل رشد خود را سپری می نمود که خبری از امکانات تحصیلی و رفاهی نبود .رفته رفته به دوران نوجوانی نزدیک شدند .در آن دوران فقر تکنولوژی منجر به حضور پررنگ آنها در خیابان ها می شد. با مشقت های فراوان و با توجه به اینکه حجم انبوهی از این نسل در حال گذار به دوران جوانی بود ، اقدام به تحصیل نمودند و مراحل علمی را گام به گام پشت سر گذاشتند .حال مدرک تحصیلی را گرفتند و راهی سربازی شدند .بعد از برگشت به فکر تشکیل زندگی افتادند ، اما نبود اشتغال این سنت حسنه را به تعویق انداخت .با هزار سختی و مشقت زمینه ای برای اشتغال خود فراهم کردند ، اما مشکل آنجا بود که غالبا این مشاغل هیچ ارتباطی با تحصیلات آنها نداشتند و با تمام این اوصاف آنچه که در طی این سال ها اندوخته بودند در محیط کار خود اجرایی کردند .مدتی پس از دریافت اندک مبلغی ،رفته رفته به فکر ازدواج افتادند .حال وارد چالش اصلی شدند ؛ انتظارات فراوان و کمبود امکانات .تورم آن قدر چشم گیر بود که دیگر نفسی برای آنها باقی نگذاشت .در نتیجه این شرایط بود که عده ای تاب مقاومت خود را از دست دادند و در همان ابتدای تشکیل زندگی ، پا پس کشیدند و عده ای دیگر که سختی ها را ملکه ذهن خود کرده بودند با شرایط، کنار آمدن و راه خود را ادامه دادند .اما دسته سومی هم وجود داشت که علی رغم اینکه چند سالی زندگی زناشویی را ادامه داده بودند ، به دلایل بسیاری اعم از تفاوت دیدگاه،فشار خانواده ها ، فقر مالی ، بیکاری و مشکلات عصبی و انتظارات فراوان عطای این زندگی را به لقایش بخشیدند و از ادامه آن منصرف شدند .اینگونه شد که آمار طلاق به صورت چشم گیری افزایش یافت .
اما اگر بخواهیم اصلی ترین مشکل این نسل را بازگو کنیم ،عدالت اجتماعی گم شده حقیقی این نسل است .عدالت اجتماعی منجر به ظهور شخصیتی و جایگاه حقیقی آنها در عرصه اجتماعی شده ، که در نتیجه آن شادی و نشاط مضاعف برای آنها بالاخص در کانون خانواده حاصل می شود .بدین منظور توصیه می شود که در صورت فقدان چنین شرایطی، نسل دهه شصت همچون گذشته با صلابت و استواری راه خود را دنبال کند و جوینده و شکافنده مسیری باشد که هم برای خود و هم برای نسل های آینده منجر به شکوفایی روزافزون شود .با عنایت و توفیق ذات حضرت حق تعالی باشد که ثابت قدم باشیم .
موقعیت خاص جغرافیایی منطقه جیرفت و قرارگیری آن در مسیر ارتباطی فرهنگها و تمدنهای بزرگ شرق باستان،ارتباطات فرهنگی تجاری و صنعتی حوزه رود سند با بین النهرین،ایلام و سواحل جنوبی خلیج فارس،به شکلگیری یک حوزه فرهنگی مهم و غنی در زمینه تولیدات صنعتی و کشاورزی و فعالیتهای هنری در منطقه جیرفت انجامید.
تمدن حوزه هلیلرود به عنوان یکی از مراکز اصلی تمدن شرق باستان،از اوایل هزاره سوم پیش از میلاد،بخش مهمی از نیازهای صنعتی،معبدها و کاخهای سلطنتی شرق باستان را به شکل کالای تولید شده صادراتی یا مواد خام اولیه تأمین میکرده است.
سراسر این منطقه را میتوان یک محدوده باستانی دانست،این منطقه حاصلخیز بهشت گمشده باستانشناسان نام گرفته است.کمتر منطقهای در جهان است که چنین ویژگیهای مناسب جغرافیایی برای به وجود آمدن تمدن داشته باشد.
به عقیده باستانشناسان آبوهوا،پوشش گیاهی،محیط زیست جانوری و حاصلخیزی خاک آن در ۵۰۰ سال پیش بسیار مشابه روزگار امروزی است.این نکته نیز قابل ذکر است که شهر عظیم دوران اسلامی اقیانوس در حاشیه جیرفت نشاندهنده اهمیت این منطقه تا دوره سلجوقی است و درزمان اتابکان سلجوقی به عنوان یکی از پایتختهای زمستانی بهشمار میرفت.
کشف خط و زیگورات و بقایای آثار فرهنگی فراوان در جیرفت که همدوره با آثار تمدن و فرهنگ سومر در بین النهرین است و همچنین استقلال و تأثیرپذیر نبودن تمدن جیرفت از فرهنگ سومر، نشان میدهد که جیرفت میتواند با یافتههای خود در آینده مسیر تمدن بشر را تغییر دهد و تمدن خاورمیانه را دچار تحولی عظیم سازد.
برای دیدن عکس های زیبا از تمدن جیرفت ادامه مطلب را مطالعه بفرمایید
عزاداری برای سیدالشهدا (ع) در ایران در گذر تاریخ
حماسه کربلا، بزرگترین واقعه تاریخ است که پس از ۱۴۰۰ سال هنوز هم زنده مانده و پس از چهارده قرن به یاد آن واقعه اشکها ریخته می شود و ناله و فریاد بپاست. به گزارش گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر؛ مراسم عزاداری امام حسین(ع) نخستین بار در روز یازدهم محرم سال ۶۱ هجری در کنار اجساد مطهر شهیدان توسط اهل بیت علیه السلام برگزار گردید.
پس از آن هنگام ورود کاروان اسیران به کوفه، امام زین العابدین(ع) و حضرت زینب(س) و ام کلثوم(س) برای مردم کوفه که برای تماشا آمده بودند، سخنرانی کردند. در پی این سخنرانیها صدای ضجه و گریه از خانه ها و مردم کوفه بلند شد. که به نوعی عزاداری برای شهدا و افشاگری امویان بودبرای خواندن تاریخچه عزاداری امام حسین یه ادامه مطلب بروید
سلام خدمت همه دوستان عزیز
امروز داشتم یه چرخی میزدم تو وب پیش خودم گفتم یه یادی کنم از نماینده عزیزمون ببینیم چه کارا میکنه و چه کارا کرده برا شهرمون و خودش... یه سرچ زدم ادرس سایتشو پیدا کردم ولی وقتی سایتو باز کردم با کمال تعجب دیدم سایت مسدود شده ....ای بابا مگه میشه مگه داریم....من که تا بحال یه همچین چیزی ندیده بودم یه نماینده که باید در همه حال با مردم حوزه انتخابیش در ارتباط باشه و تنها راه ارتباطیم فعلا همین سایته(چونکه نمایندگان ملت پایتخت نشین هستن و ما شهرستانی) یعنی نباید هر چند مدت یبار بیاد یه سری بزنه به سایتش ببینه هست نیست کسی اومده نیومده یا شایدم بی پول شده نتونسته دامنه سایتشو تمدید کنه...مگه میشه...شایدم اب و هوای پایتخت بهش چسبیده و گرمای تابستونای جیرفت یادش رفته و همچنین مردمشو ...فکر نمیکنم ....حتما سرشون شلوغه بله حتما یعنی 100% مشغول رسیدگی به مشکلات مردمشه پیش خودش گفته حالا کو مردم ندونن من چکار میکنم ...اینم لینک عکسی که از سایت اقای عارفی گرفتم
http://uupload.ir/files/vnpo_arefe.jpg
یا حق
در میانه دشت های وسیع ایالت آیووا، در غرب میانه آمریکا، شهری
قرار دارد که نامش برای ایرانی ها آشناست. پرشیا شهر کوچکی است که با مزارع پهناور ذرت و سیلوهای نقره ای رنگ احاطه شده
است. برای سفر به پرشیا حدود دو ساعت از شهر دی موین، مرکز آیووا رانندگی کردم. در ورودی شهر تابلویی به چشمم خورد که جمعیت پرشیا را ۳۶۳ نفرعنوان می کرد. به
نوشته این تابلو، پرشیا در سال ۱۸۸۲ تاسیس شده است. اما تیم کازماچک، شهردار پرشیا می گوید که بر اساس سرشماری دو سال پیش جمعیت شهر
به ۳۱۷ نفر کاهش یافته است. آقای کازماچک گفت بیشتر ساکنان پرشیا کشاورز هستند یا در حرفه های وابسته
مشغولند. گرانی مسکن در شهرهای بزرگ مجاور باعث شده تا در سال های اخیر پای غریبه ها به
باز پرشیا شود. آنها طی روز در شهرهایی مانند اوماها در ایالت نبراسکا کار می کنند
و شب ها برای استراحت به خانه هایشان در پرشیا بر می گردند.شهری در قلب آمریکا
پرشیا یکی از صدها شهری است که در گوشه و کنار آمریکا نام خود را از شهرها و
سرزمین های خارجی عاریه گرفته است. نام های خاورمیانه ای زیادی در ورودی های شهرهای آمریکا دیده می شود: لبنان،
دمشق، بیت الحم، طرابلس و اورشلیم . در این میان، یک شهر هم هست که به نام قدیم ایران خوانده می شود. یکی دو آبادی
دیگر هم با نام های کرمان در کالیفرنیا و البرز در نوادا شناخته می شوند. داستان پرشیا به دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار بر می گردد. نخستین حاکم ایرانی که به سرزمین تازه استقلال یافته "ینگه دنیا" علاقمند شد،
فتحعلیشاه بود ولی روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا تا دوران ناصرالدین شاه شکل
نگرفت.
تیم کازماچک در حالی که کتابچه اسناد شهرداری را به من نشان می داد، گفت گروهی
از کارگران ایرانی در احداث خط آهن پرشیا نقش داشتند و "هنگامی که آبادی شکل گرفته
در سال ۱۸۸۲ به شهر تبدیل شد، مردم محلی به خاطر این افراد نام آن زمان ایران را
برای شهرشان انتخاب کردند." در آن زمان، کشورهای اروپایی و سرزمین های نیمکره غربی، ایران را به نام پرشیا
می شناختند تا این که رضا شاه در سال ۱۹۳۵ در نامه ای به جامعه ملل، خواهان به
کارگیری نام ایران در همه اسناد و مکاتبات بین المللی شد. شهر پرشیا یک خیابان اصلی دارد که ساختمان گردهمایی های شهر، سه مشروب فروشی،
پستخانه، یک بانک و چند مغازه متروک در آن قرار دارد. این شهر چهار کلیسا دارد. تنها خواربارفروشی آن، سال ها پیش تعطیل شده است. از
پلیس و پزشک هم خبری نیست. دانش آموزان پرشیایی هم در مدرسه ای در نزدیکی این شهر تحصیل می کنند. اطراف شهر، پر است از مزارع ذرت و در جاده های اطرافش تراکتور و کمباین در رفت و
آمد است. مردم پرشیا اطلاعات چندانی درباره ایران ندارند. هنگامی که برای تهیه گزارش به پرشیا رفته بودم، خیلی از اهالی به من گفتند
برایشان هیچ وقت سوال نبوده که چرا نام شهرشان از کشوری در خاورمیانه به عاریت
گرفته شده است. مشروب فروشی های پرشیا استفاده دوگانه دارند، غذاخوری هم هستند. بسیاری از
کشاورزان هنگام ناهار به این جا می آیند تا درباره کارشان با هم صحبت کنند."کشوری به نام پرشیا؟"
سام پلامبک یکی از اهالی پرشیا است که هنگام ناهار با او هم کلام شدم. سام می گوید هیچ وقت به شباهت نام زادگاهش به ایران فکر نکرده است، ولی ادامه
داد: "چند سال پیش در یک هتل وقتی محل سکونتم را پرشیا عنوان کردم ، کارمند ایرانی
آنجا فکر کرد با یک هموطن خود صحبت می کند." پم بردلی، صاحب غذاخوری که با کنجکاوی به ما پیوسته می گوید: ""جالب است از شهری
باشی که نام منحصربه فردی دارد و مردم دائم درباره اش سوال می کنند." پم با اشاره به رنگ مو و چشمانش می گوید "هیچ کس تا حالا فکر نکرده من ایرانی ام
ولی تا می گویم از پرشیا هستم، می پرسند آیا برای سفر به آنجا به ویزا نیاز
داریم؟" دختر هفده ساله پم در همان حال از مادرش می پرسد، مگر کشوری به نام پرشیا وجود
دارد؟ وقتی از حاضران در غذاخوری درباره روابط آمریکا و ایران سوال کردم، به من گفتند
دغدغه اصلی آنها کسب روزی از زمین در دوره خشکسالی است و مشکلات اقتصادی کشور؛ به
روابط خارجی اهالی واشنگتن کاری ندارند. پس از ناهار، شهردار مرا به دیوید آلبرس، یکی از آتش نشانان شهر معرفی کرد. آتش
نشانان پرشیا به طور داوطلبانه مشغول این کار هستند و در موقع نیاز، به همشهری های
خود کمک می کنند. دیوید گفت: "خیلی ها با ایران مشکل دارند ولی من هیچ وقت از این که نام شهرمان
پرشیا است، احساس بدی نکرده ام." او گفت: "هیچ وقت نمی توانید مردم این کشور (ایران) را دست کم بگیرید . آنها هم
مثل مردم آمریکا هستند. شاید حکومتشان فرق کند. اطلاعات ما از این کشور از اخبار
رسانه ها به دست آمده و نباید درباره آنها قضاوت کنیم." دیوید اضافه می کند، دوست دارد به ایران سفر کند تا با این کشور ارتباط بهتری
برقرار کند ولی در شرایط فعلی از مسافرت به ایران هراس دارد. دیگران هم همین نظر را دارند. شهردار که به شوخی خود را "شاهزاده پرشیا" خطاب می
کرد، گفت "دوست دارم به ایران سفر کنم و اگر رئیس جمهور این کشور از من دعوت کند،
حتما به این کشور سفر خواهم کرد." هنگامی که از تیم کازماچک می پرسم برای مردم ایران چه پیامی دارد، می گوید:
"حتما اگر به این منطقه از آمریکا سفر کردید، به ما هم سر بزنید. از دیدنتان خوشحال
می شویم." خشایار جنیدیBBC برگرفته از سایت بی بی سی فارسی
مرغ جیرفتی یا Gray Francolin از گونههای این phasianidac ماکیان میباشد و نام انگلیسی «کمنزیل»
PARTRIDGE و اسم محلی آن در مناطق جنوب ایران، جنوب استان کرمان و استان هرمزگان، «کمنزیل»است.
صدای این مرغ زیبا یه جوریه که انگار وقتی داره اواز میخونه صدای جیرفت جیرفت به گوش ادم میخوره
اما حیف که این پرنده زیبا و خوش صدا به علت شکار بی رویه یه مشت نادون در حال انقراضه
واقعا ادم دلش میگیره وقتی میبینه این انسان دو پا به سنبل شهر خودشم هیچ اهمیتی نمیده و فقط به فکر منفعته خودشه
کاش توی شهرمون یه قانون میذاشتن که شکارچی این پرنده زیبا مثل شکارچی یه انسان به سزای عمل خودش برسه
ای کاش ما ادما میدونستیم که چیو داریم نابود میکنیم
یه عکسم براتون میزارم که مجسمه این پرنده زیبا رو توی یکی از میدونای شهرمون گذاشتن