جیرفت شهری که دوستش داریم

به یاری خدا....به همین زودی ها....استان زیبای سبزواران جایی که دوستش داریم

جیرفت شهری که دوستش داریم

به یاری خدا....به همین زودی ها....استان زیبای سبزواران جایی که دوستش داریم

جیرفت شهری که دوستش داریم

این وبلاگ با هدف هرچه زیباتر نشان دادن تمدن زیبای7000ساله شهرستان زیبای جیرفت راه اندازی شده است ... به امید اینکه بتوانیم تا حد حتی خیلی کم در این راه موفق باشیم و شما هرچه بهتر و زیباتر این شهرستان زیبای زیبای زیبا را بشناسید

یا علی


تیم مدیریتی وبلاگ جیرفت....شهری که دوستش داریم

پیوندها

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهرداری جیرفت» ثبت شده است

جیرفت خسته

Tuesday, 14 Dey 1395، 11:02 AM | ali fa | ۰ نظر

من نمی دونم چرا ما از پیشرفت بدمون میاد ؟ چرا از رفاه و اسایش بدمون میاد؟ چرا از اینکه خودمون اقای خودمون باشیم بدمون میاد؟ چرا همیشه باید افرادی باشن که نخود هر اشی باشن و در اموری که هیچ تخصصی ندارن باید دخالت کنن و خودشون رو دانای دانایان بدونن ؟  من به عنوان یک عضو کوچک در این جامعه نه تنها به مردم شریف جیرفت که به تمام مردم ایران زمین هشدار میدم که اگر کارها به این منوال پیش برود نه تنها پیشرفت نمی کنیم بلکه پسرفت های فرهنگی . اقتصادی .سیاسی و اجتماعی حاصل و عایدمون میشه ........

تا کی مردم کشاورز و زحمت کش جیرفت به زمینهای خشک و بایرشون که هر سال چیزی جز ضرر عایدشون نمی کنه چشم بدوزن و هر سال بد تر از سال پیش دهنشون باز و تنشون خسته و دلشون رنجور باشه ؟ قربونش برم دولت هم انگار نمی بینه که این مردم چی میکشن و چی به روزشون میاد در صورتی که راحت با سیاست های خودش مثل (صادرات محصولات کشاورزی . ایجاد فضاهای تورستی . ایجاد فضا های  گردشگری .........) که تماما در جیرفت شرایطش مساعئ میباشد مردم را از گرسنگی نجات  بدن تازه چوب هم لای چرخ پیشرفتمون هم میکنن و کسایی رو که میخوان به این مردم و اب خاک خدمت کنن رو با تهمتهای بیجا و اذیت و اذار ها ان ها رو فراری میدن ........

با این وضع فقط همت مردم با همت این مردم رو میطلبه که فکری کنن و چاره ای برای خودشمن بیندیشان در غیر این صورت............

چه بر سرما وهلیل ما امد

Sunday, 4 Mehr 1395، 08:52 PM | ali fa | ۱ نظر

روزی روزگاری در این گوشه دنیا شهری بود با طبیعت بکر و خدادادی که چشم هر رهگذری را به خود مجذوب می کرد .

با مردمانی از جنس بلور و آب که اندیشه شان مهرورزی بود و دوستی . پیشه شان رزق و روزی بود از دل زمین بابرکت که خداوند مهربان در سفره مهربانی شان می نهاد .

با رودی پر آب و خروشان بنام هلیل رود ...

هلیل رود که آب زلالش مزارع کشاورزی را سیراب می نمود و منبع سرسبزی و آبادانی منطقه بود .  

از اهمیت هلیل رود همین بس که 7000 سال پیش تمدن باستانی ارت  در کناره های این رود بزرگ شکل گرفت و مهد تمدن جهان شد . 

مردمان و اجداد ما در آن روزگاران باستانی بخوبی میدانستند که هلیل رود منبع رزق و روزی شان است و این را از الواح گل نوشته و نقوشی که بر ظروف و آثار مفرغی میتوان فهمید . یک تقابل زیبای انسان و طبیعت همیشه در این آثار مشهود است . 

سالها و قرنهای متوالی بر هلیل رود پر آب و خروشان  گذشت و هیچوقت در ذهن سبزش فکر نمیکرد روزی محتاج باریکه ای آب باشد و لبهای تشنه اش فریاد زند : آب ... آب ... آ.آ.آب

 و این بود قصه زندگی مردمی که به عشق هلیل رود دل بسته بودند . و شبها با صدای لالایی رودشان به خواب رویایی می رفتند .  در روشنایی مهتاب زیبایی رود بود و  ماهی هایی که  در زلالی آبهای هلیل رود جست و خیز می کردند . 

شبها مردم شهر و روستاهای اطراف باتفاق خانواده در کناره ساحل هلیل رود بساط چایی و عصرانه را پهن می کردند .

بزرگترها  بر لب ساحل هلیل رود با نقل خاطرات روزگار جوانی لبخند را بر لبان می آوردند . بچه ها هم با بازیگوشی بـــــه  دنبال  پرنده خوشبختی می دویدند  و شادی می کردند . 

یادش بخیر که  هر روز ظهر بعد از تعطیلی مدرسه نهاری می خوردیم و دوان دوان خودمان را به هلیل رود رساندیم و  شادی کنان  آب بازی و شنا می کردیم . یک رابطه خاص و جالب مثل آغوش مادر و فرزند ...  چه روزگار خوب و خوشی بود ... همه بودند ... 

نسیم ملایم و خنکی که از روی هلیل  رود  بر می خواست جان و روح انسان را نوازش می داد . 

348

وسعت هلیل رود از کوههای بافت و ساردوییه و رمون سرچشمه می گرفت و تا سرزمین جازموریان ادامه می یافت .  و در مسیرش زمین های کشاورزی را از وجود با برکت خود بهره مند می نمود .

هلیل رود گر چه روزهای اوج خود را سپری می کرد ولی هرگز فکرش را نمی کردکه روزی برسد که شاهد مرگ تدریجی خود باشد . روزی که حتی قطره ای آب برای در بستر حیاتش موجود نباشد .

همیشه بزرگترهایمان تعریف می کنند زمانی بود که برای رد شدن از هلیل رود سختی های فراوانی متحمل می شدند . آب رود گاهی تا به اندازه قد مردان می رسید . سختی هایی که هیچگاه به ناشکری تبدیل نشد . چون این مردم سختکوش قدر رودشان را می فهمیدند . 

آری این بود سرگذشت هلیل رود که زمانی به دیوانه رود مشهور بود . 

تا اینکه . . . 

 بعد از سیل بنیان کن سال 72 که بخشی از  شهر جیرفت را به زیر آب برد ، دیگر کسی صدای غرش های هلیل رود را که دیوانه وار به کناره های بلوار می خورد هرگز نشنید و رویای  شنیدنش برایمان آرزو شده است  . 

123

این سیل هلیل رود قربانی های فراوانی گرفت از جمله شاعر معروف جیرفتی شادروان غلامحسین بینش ( علیه الرحمه ) که ایشان غزل و دو بیتیهای زیادی سروده است و دوبیتیهای او را مردم در مایه دشتی میخوانند .

انگار هلیل رود به بیماری لاعلاجی دچار شده بود که نای حرکت از سرچشمه های بالادست خود را نداشت . آوای هلیل چندین سال است که خاموش شده است . 

خشکسالی های چند سال اخیر واحداث سد شهید امیرتیموری بافت و خط انتقال لوله آب سرچشمه های هلیل به ولایات ثروتمند کرمان ،  عامل این سکوت طولانی مدت هلیل رود شده است . میزان ریزش نزولات آسمانی 12 سال است که در جنوب استان کرمان بشدت کاهش یافته است . 

7

وجود دو سد بزرگ سد جیرفت  و سد خاکی که در مسیر هلیل رود احداث شدند هم باعث خشکی رود شده است تا چند سال پیش هم گهگاهی دریچه ای از سد باز می شد و ما شاهد باریکه جویی بر کف خشکیده هلیل رود بودیم . 

دیریست که طبیعت و مردمان بالادست هلیل رود ، دست به دست هم داده اند و آب را بر شریان حیاتی جنوب قطع کرده اند .

چندین سد و آبگیر بر سر راه هلیل رود ما ساخته اند تا ما نتوانیم به فرزندانمان توضیح دهیم که :

آری روزی در در این سرزمین پهناور ، رودی بنام هلیل رود در جریان بود که مردمانش به سبب وجود بابرکتش کشاورزی شان رونق داشت و زندگی هاشان باصفا ...

انگاری فرزندان ما باید یاد بگیرند که رودخانه هایی مثل هلیل رود فقط در فیلم ها و مستندهای تلویزیونی است و ما باید آب مایحتاج خود را از چاههای عمیق با پمپ تهیه کنیم . 

اگر روزی فرزندم از من بپرسد : پدرم چراهلیل رود خموش و ساکت است ؟ چه دارم به او بگویم ؟ فقط میگویم :عزیزکم ، این از بی خیالی و بی عرضگی نسل ما بود که نتوانستیم از حق آبه هلیل رود دفاع کنیم تا شما نتوانید هلیل رود بزرگ را درک کنید !

 اگر روزی برای فرزندانمان تعریف کردیم روزی روزگاری  هلیل رود ..... نگویند این افسانه و داستان است ....

ای کاش روزی برسد تا صدای خسته و خاموش هلیل رود به گوش مرکز نشینان برسد که : ای که امروز به من میکنی جفا ... هیچ دانی من روزی بودم امید مردمانم ..

امیدواریم که خداوند سبحان و کریم بار دیگر نظر لطف و کرم خود را به زمین تفتیده و خشکیده جنوب با نزول باران رحمت الهی مرحمت نماید تا بار دیگر صدای غرش های زیبای هلیل رود را شاهد باشیم ، البته اگر بندگان بالادست هلیل رود در کار خدا دخالت نکنند و جلوی حق ما را نگیرند .

 

ای کاش باز صدای غرش روددیوانه رود شباهنگام بر ساحل زیبای هلیل رود گوش مان را نوازش کند . 

به امید جریان یافتن رود هلیل رود و روزهای سبز و روشن ...

تمدن جیرفت باستان

Saturday, 30 Mordad 1395، 01:19 PM | ali fa | ۰ نظر

امروز خاک پاک جیرفت زیبا، قصه‌ای را برای ما نقل می‌کند که تا همین چند سال پیش کسی آن را نشنیده بود و اکنون این سرزمین اساطیری بهشت باستان شناسان لقب گرفته است .

              

حدود هفت هزار سال پیش در جنوب سرزمین آریایی ، تمدن ارت با مردمانی هنرمند و با ذوق بوجود آمد که ارتباط تنگاتنگی با تمدن بین النهرین و تمدن سومر داشت .

 

مرکز این تمدن در منطقه کنارصندل کنونی با پادشاهی ارت با قلمرویی وسیع بوده است .

 این تمدن مربوط به 7000 سال پیش ( قبل از تمدن بین النهرین) است .

و به این طریق به عنوان کهن ترین تمدن شرق شناخته می‌شود که در دشت خوش آب و هوا و حاصلخیز هلیل رود سکنی داشته اند .

 

در این محل چند لوحه گلی یافت شده و به خطی هندسی روی آن مطالبی نوشته شده که هنوز رمز گشایی نشده ولی در کل روایت‌گر آنست که این مردم مخترع خط و زبان بوده اند نه سومریان .

آثار بدست آمده از این تمدن گویای وجود هنرمندانی چیره دست در ساخت مجسمه های سنگ صابونی و آثار سفالی است .

وسایل به دست آمده از این تمدن تا به امروز بیشتر ظروف سفالی و سنگی، قطعات سنگ صابون و گاه وسایل مفرغی را شامل می‌شود.

 

اهم صنعت منطقه همان کنده کاری روی سنگ صابونی است که دارای ظرافت خاص است و موارد کاربردی و زیبایی شناختی را در بر می‌گیرد .

 در روی این قطعات تصاویری از قبیل انسان، بز و گوسفند. شیر، نخل. مار و عقرب وجود دارد که البته تصاویر مار و عقرب معمول تر است .

 

 نکته دیگری که قطعات سنگ صابونی این منطقه را از سایر مناطق و تمدنهای دیگر جدا می‌کند چشم درخشان و مرصع کاری روی قطعات است .

 در برخی طرحها دیده می‌شود در دور تا دور ظرف چند حیوان در هم تنیده وجود دارند که برای کنار هم قرار دادن آنها نیاز به محاسبات پیچیده بوده است .

 

این عقاب با ابهت، چنان روبه‌روی ما ایستاده و نگاه می‌کند که انگار از ما دعوت می‌کند به جزئیات و ظرافت سینه و بال‌هایش توجه کنیم و تاریخ را بنویسیم. این عقاب از اشیای پیدا شده از مناطق باستانی جیرفت است .

  تمدن جیرفت گواهی است بر حضور انسان‌های اندیشمند و توانایی که حدود هفت هزار سال پیش توانستند با دنیای اطراف خود ارتباط صنعتی، اجتماعی، اقتصادی و تولیدی برقرار کنند .

 

 اگر سیل نمی‌آمد کسی خبردار نمی‌شد که در زیر خاک جیرفت چه تمدنی خوابیده 
اما قصة این تمدن نویافته از این قرار است: روزی روزگاری از کوه‌های بلندی به اسم ساردوییه ، رودی به نام هلیل جاری شد و به سرزمینی پست که امروز به آن جیرفت می‌گویند فرود آمد تا حکایت مردم این دیار شروع شود.

جیرفت از دو کلمه (جیر) به معنی پست و پایین و (افت) به معنی افتاده تشکیل شده‌است و به طور کلی جیرفت به معنای (جلگه پست آبرفتی) است.  

تمدن جیرفت ، اکنون چشم انتظار  دستهایی سخاوتمند برای بیرون آمدن از زیر خاک است .

اگر هوای استشمام عطر معنویت و روحانی اهل بیت (ع) را کرده باشید از جیرفت که خارج شوید بعد از گذر از روستای مدیترانه ای دلفارد و پیچ و خم ها و گردنه های سربیژن به درب بهشت می رسید. آنجا که یکی از نوادگان اهل بیت آرام گرفته و بارگاهش هر روز شاهد زیارت دلدادگان و شیفتگان اهل بیت است.

مقبره سلطان سید احمد معروف به ابوالغنائم

نسبت شریف امامزاده سلطان سید احمد با چهار واسطه به امام موسی کاظم (ع) منتهی می شود که از قرار ذیل است:سلطان سید احمد( ابوالغنائم) بن محمدابی جعفربن علی ابالحسن الکرمانی بن ابراهیم الضریر الکوانی بن محمد العابدین بن موسی الکاظم (ع) است.

 سلطان سید احمد سیدی جلیل القدر و عظیم الشان واز بزرگان و سادات کرمان بشمار میرود. وی نوه سید جلیل مدفون در سیرجان است که به زهد و تقوا آراسته بوده است و به دلیل بزرگی و احترامی که برای ایشان قائل بودند به سلطان و به خاطر دارایی و ثروت به ابوالغنائم مشهور شده بود و پس از مدتی زندگی در ساردوئیه جیرفت در اواخر قرن چهارم هجری در همان جا دار فانی را وداع و پیکر مطهرش دفن شده است.


تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مزار ایشان از چوب ساخته شده بود بعد از آن و در زمان بخشداری آقای هجرتی با همکاری همه طوایف ضریح مناسبی ساخته و بر روی مزار ایشان نصب شد.


به مرور زمان و ساخت جاده آسفالته شهر ساردوئیه، ارادتمندان اهل بیت علیهما سلام که تا آن زمان با مشقت بسیار به زیارت سلطان سید احمد می رفتند خاک آنجا را طوطیای چشم خود ساخته و هر روز بر زائران حرمش افزوده شد.


در سال های اخیر به همت سازمان اوقاف و امور خیریه از محل وجوهات امامزاده بقعه و مقبره امامزاده با چشم انداز ی زیبا در حال مرمت و باز سازی است.


تولیت آستان سلطان سید احمد سال ها به عهده اداره اوقاف و امور خیریه راین بود اما با استقرار این اداره در شهرستان جیرفت تولیت به جیرفت واگذار و باعث خوشحالی توده مردم شد که واگذاری کار های امامزاده توسط جیرفت را باعث پیشرفت بیشتر و توسعه حرم و همچنین برنامه های جنبی در امامزاده می دانستند.


این امامزاده دارای موقوفات زیادی است که در روستاهای ششدانگ کلوک شیخها (جهاد آباد ) مرکز شهر ساردوئیه روستای گلی گاه قسمتی از پل پیران و روستاهای مجاور بخش دربهشت هستند و اکنون در اجاره مردم و کشاورزان هستند.

آبشارها‌، باغ‌های با صفا مرکبات‌، دشت‌های حاصلخیز‌، سد عظیم جیرفت و حتی برخی آثار باستانی با ارزش قلعه‌ها و مجموعه‌های جدید الاحداث نظیر موزه جیرفت و پارک‌ها و فضاهای سبز سطح شهر جیرفت چشم هر گردشگری را خیره می‌کند، اما اینها نیز نمی‌تواند گوشه‌ای از توانمندی‌های گردشگری این منطقه را بازگو کند.

ادامه مطلب را بخوانید


در گذر از جاده های گرم اما سرسبز دیار کریمان و در مسیر حرکت از کرمان به سمت شهرستان کهنوج و استان هرمزگان به منطقه دیدنی جیرفت می رسیم که روزگاری ˈسبزوارانˈ خوانده می شد.

نام جیرفت که لقب ˈسرزمین هزار گوهرˈ بر پیشانی چروکیده از تاریخ بلند اما باصلابتش چشم نوازی می کند برای نخستین بار در سال 35 هجری قمری به مناسبت تصرف آن توسط ˈمجاشع بن مسعودˈ در متون تاریخی ثبت شد‌.

جیرفت کلمه ای مرکب از دو واژه ˈجیرˈ به معنای پست و پایین و ˈافتˈ به معنی افتاده تشکیل شده و بطور کلی جیرفت به معنای ˈجلگه پست آبرفتیˈ است.

http://seeiran.ir/wp-content/uploads/2014/04/%D8%AF%D8%B1%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1.jpg

ادامه مطلب را بخوانید


شهر من جیرفت

Sunday, 26 Mehr 1394، 06:24 PM | ali fa | ۱ نظر

          شهر من جیرفت

خوشا جیرفت خوشا صحبای جیرفت          بلند اوازه باد اوای جیرفت

هلیل و اب شفافو روانش                      بود چون ساغر مینای جیرفت

به فصل گل زعطر بوی نارنج                 شود هر رهگذر شیدای جیرفت

اگر دستی رسد بر نای جیرفت                دهم جان را همی بر پای جیرفت